cataleptic، مبتلا به جمود فکری، مبتلا به بیماری جمود عضلات
catalepsies، جمود عضلات، تصلب و سخت شدن عضلات
۱. انجماد، یخزدگی ۲. جمود ≠ تبخیر
مردن(به شوخی)به علت جمود نعش حیوانات که دم آنها سیخ میشود.
انعطاف پذیری، بی روحی، بی جانی، جمود، انگیزش، تحریک، جنبش