حاسبلغتنامه دهخداحاسب . [ س ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حساب . شمارنده . شمارکننده . شمارگر. شمارگیر. (مهذب الاسماء). محاسب . سمعانی گوید: «بفتح الحاء والسین المهملتین و فی آخرها الباء المعجمة بواحدة. هذه اللفظة لمن یعرف الحسبان ...» ج ، حَسَبة، حُسّاب ، حاسبون ، حاسبین : ثم رُدّواالی اﷲ مولاهم ا
ایستاپشتة هوادهیشدهaerated static pile, ASPواژههای مصوب فرهنگستاننـوعی روش هوادهی واداشته (forced aeration) در فرایند پوسش که در آن از طریق لولههای مشبک واقع در زیر پشته، با یک دمنده، هوا را از درون پشته عبور میدهند
حاصبلغتنامه دهخداحاصب . [ ص ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از حصب . || باد سخت که سنگ ریزه و خاک بردارد. باد سنگ باران . باد که سنگ آرد. بادی که سنگ ریزه پاشد : ا فأمنتم ان یخسف بکم جانب البر او یرسل علیکم حاصبا ثم لاتجدوا لکم وکیلا. (قرآن 68/17</
یعاسیبلغتنامه دهخدایعاسیب . [ ی َ ] (ع اِ) ج ِ یعسوب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج ). رجوع به یعسوب شود.
حاسبانلغتنامه دهخداحاسبان . [ س ِ ] (اِ) جمعِ فارسی ِ حاسب . مراد منجمانند که بر تخته قدری خاک پاشند و ارقام بر آن رسم کرده احوال کواکب و حرکات نجوم دریابند : ز خاک پای مردان کن چو تخت حاسبان تاجت وگر تاج زرت بخشند سردردزد و مستانش .خاقانی .
حسین حاسبلغتنامه دهخداحسین حاسب . [ ح ُ س َ ن ِ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالواحدبن الونی بغدادی ضریر فرضی مکنی به ابوعبداﷲ حاسب . درگذشته در بغداد در 4 ذیحجه 450 هَ . ق . 1085/ م . او راست : الکا
حسین ونیلغتنامه دهخداحسین ونی . [ ح ُ س َ ن ِ وَن ْ نی ](اِخ ) رجوع به حسین حاسب بن محمدبن عبدالواحد شود.
ابن لرهلغتنامه دهخداابن لره . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) محمد اصفهانی حاسب . او راست : کتاب الجامع در حساب . (ابن الندیم ) (قفطی ).
حاسبانلغتنامه دهخداحاسبان . [ س ِ ] (اِ) جمعِ فارسی ِ حاسب . مراد منجمانند که بر تخته قدری خاک پاشند و ارقام بر آن رسم کرده احوال کواکب و حرکات نجوم دریابند : ز خاک پای مردان کن چو تخت حاسبان تاجت وگر تاج زرت بخشند سردردزد و مستانش .خاقانی .
حاسبة المراهناتدیکشنری عربی به فارسیباربردن , حمل ونقل کردن , سوق دادن , جمع کردن , مجموع , برپشت حمل کردن
حسین حاسبلغتنامه دهخداحسین حاسب . [ ح ُ س َ ن ِ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالواحدبن الونی بغدادی ضریر فرضی مکنی به ابوعبداﷲ حاسب . درگذشته در بغداد در 4 ذیحجه 450 هَ . ق . 1085/ م . او راست : الکا
حبش حاسبلغتنامه دهخداحبش حاسب . [ ح َ ب َ ش ِ س ِ ] (اِخ ) احمدبن عبداﷲ مروزی . رجوع به حبش بن عبداﷲ مروزی شود.
متحاسبلغتنامه دهخدامتحاسب . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) با یکدیگر حساب کننده . (آنندراج ). مشغول به حساب . (ناظم الاطباء).
محاسبلغتنامه دهخدامحاسب . [ م ُ س َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از حساب . حساب شمرده شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).