حباشیلغتنامه دهخداحباشی . [ ح ُ شی ی ](ع ص نسبی ) سمعانی گوید: هذه النسبة الی حباشة و هوجدّ ابی ذرّبن جیش بن حباشةبن ادیش بن هلال الأسدی الحباشی من قرّاء التابعین و زهادهم . روی عن عمروبن علی بن ابی طالب و عبداﷲبن مسعود و اُبی ّبن کعب و غیرهم .
حباسیلغتنامه دهخداحباسی . [ ح َ سی ی ] (ع ص نسبی ) سمعانی گوید: هذه النسبة الی حباسة و هو قائد الجیش الذی وافی من العرب بعد سنة ثلثمائة[ 300 هَ . ق . ] فی ایام المقتدر باﷲ، جاء فی عدد یقال انهم کانوا یزیدون علی المائة الف [ 1000</spa
عباسیفرهنگ فارسی عمید۱. از نوادگان عباس: خلفای عباسی.۲. (اسم، صفت نسبی، منسوب به شاه عباس) در دورۀ صفوی، واحد پول ایران، برابر با یکپنجاهم تومان.۳. (اسم، صفت نسبی) [منسوخ] در دورۀ قاجار، واحد پول ایران، برابر با چهار شاهی یا دویست دینار.
عباسیلغتنامه دهخداعباسی . [ ع َب ْ با ] (ص نسبی ) منسوب به عباس . رجوع به عباس شود. || سرخ به کبودی مایل . || کنایت از رنگ سیاه است چرا که خلفای عباسی لباس سیاه رامقبول خود ساخته بودند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
عباسیلغتنامه دهخداعباسی . [ع َب ْ با ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بارمعدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور. واقع در 48هزارگزی جنوب باختری چکنه بالا. ناحیه ای است کوهستانی و هوای آن معتدل است و 2 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمی
عباسیلغتنامه دهخداعباسی . [ ع َب ْ با ] (اِ) واحد پول معادل چهارشاهی . دوصددینار. دوصنار. رجوع به صنار و صددینار شود.