دیرکردلغتنامه دهخدادیرکرد. [ ک َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) دیرکردن . عقب افتادن . تأخیر. تعویق ؛ جریمه ٔ دیر کرد، زیان تأخیر در پرداخت ؛ چک شما هفت روز دیر کرد دارد، هنگام دریافت آن بتأخیر افتاده است .
دیرکرد فرهنگیcultural lagواژههای مصوب فرهنگستانتأخیر در بروز تحولات فرهنگی در قیاس با تحولات اقتصادی و فنّاوریهای نوین
دیرکرد فرهنگیcultural lagواژههای مصوب فرهنگستانتأخیر در بروز تحولات فرهنگی در قیاس با تحولات اقتصادی و فنّاوریهای نوین
فرجۀ آزادfree floatواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی که یک فعالیت برنامهریزیشده میتواند تأخیر داشته باشد، بیآنکه زودترین آغاز فعالیت بعدی دچار دیرکرد شود
دیرکرد فرهنگیcultural lagواژههای مصوب فرهنگستانتأخیر در بروز تحولات فرهنگی در قیاس با تحولات اقتصادی و فنّاوریهای نوین