داغ بالای داغلغتنامه دهخداداغ بالای داغ . [ ی ِ ] (اِ مرکب ) کنایه از رسیدن مصائب پی درپی است . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). دردی پس دردی . رنجی پس رنجی دیگر. تعب و المی بدنبال الم و تعبی دیگر.
ذایقهفرهنگ فارسی معین(یِ قِ) [ ع . ذائقة ] (اِ.) حسی که به وسیلة آن طعم و مزة اغذیه و مواد دیگر درک می شود.
ذایقهفرهنگ فارسی معین(یِ قِ) [ ع . ذائقة ] (اِ.) حسی که به وسیلة آن طعم و مزة اغذیه و مواد دیگر درک می شود.