ریاضیلغتنامه دهخداریاضی . (اِخ ) امام الدین ریاضی سمرقندی متولد و متوفای سمرقند از گویندگان قرن نهم بود. بیت زیر از اوست :ستاره ایست در گوش آن هلال ابروز روی حسن به خورشید می زند پهلو.(از مجالس النفائس ص 48) (فرهنگ سخنوران ).
ریاضیلغتنامه دهخداریاضی . (اِخ ) امام الدین ریاضی فرزند مولانا لطف اﷲ مهندس متوفای 1145 هَ . ق . از گویندگان قرن 12 هجری بود. بیت زیر از اوست :رگ گل کرد آن گلچهره هر تار نهالی راازین اندیشه گلها داغ شد پر سینه قالی را.
ریاضیلغتنامه دهخداریاضی . (اِخ ) او راست : 1- دستورالعمل در ضروب امثال فارسی . 2- ریاض الشعراء و آن را به سال 916 هَ . ق . به اتمام رساند. (یادداشت مؤلف ). صاحب کشف الظنون گوید: آن را به سال
ریاضیلغتنامه دهخداریاضی . (ع ص نسبی ) منسوب است به ریاضت . (فرهنگ فارسی معین ). || منسوب به ریاضت به معنی رام کردن اسب توسن : چو ریاضیش کند رائض چون کبک دری بخرامد به کشی در ره و برگردد باز. منوچهری . || (اِ) علم الریاضیات . علمی اس
ریاضیفرهنگ فارسی عمید۱. (ریاضی) علمی که دربارۀ مقادیر و اعداد بحث میکند و شامل حساب، جبر، مقابله، و هندسه است.۲. (صفت نسبی، منسوب به ریاضَة) مربوط به ریاضیات.۳. (صفت نسبی، منسوب به ریاضَة، اسم) از رشتههای دبیرستانی.
رلۀ رادیوییradio relay, radio repeaterواژههای مصوب فرهنگستانایستگاه رلهای که نشانکها/ سیگنالهای بسامد رادیویی را پس از ساماندهی عبور میدهد
نشانفرست رادیویی چرخانrotating radio beacon, revolving radio beaconواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نشانفرست رادیویی که امواج را با چرخش کامل به تمام جهات ارسال میکند
رادیوی سیار شخصیprivate mobile radio, personal mobile radio, PMRواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ ارتباطات رادیویی سیاری که ارائهدهندگان خدمات اضطراری، ازجمله نیروی انتظامی و آتشنشانی و فوریتهای پزشکی و نیز سامانههای مسافربری، از آن عمدتاً برای نظارت بر ناوگان خود استفاده میکنند
موج حامل رادیوییradio frequency carrier wave, radio frequency carrierواژههای مصوب فرهنگستاننشانک/ سیگنال حاملی که در باند بسامد رادیویی قرار دارد
خط انتقال بسامد رادیوییradio frequency transmission line, radio frequency lineواژههای مصوب فرهنگستانخط انتقال طراحیشده برای کار در بسامدهای رادیویی
ریاضیةلغتنامه دهخداریاضیة. [ ضی ی َ ] (ع ص نسبی ) ریاضیه . ریاضی . تعلیمی . (ناظم الاطباء).- علوم ریاضیة ؛ فنون هندی . (ناظم الاطباء). بنا به مشهور دانشهایی است که فهمیده نمی شود مگر با عمل ، مانند حساب و مساحت و موسیقی و مانند آنها. (از اقرب الموارد).- <span cla
ریاضیاتلغتنامه دهخداریاضیات . [ ضی یا ] (ع اِ) ج ِ ریاضی . علوم ریاضی . علوم استخراج نتایج منطقی دستگاههای اصول موضوعه . (از دائرة المعارف فارسی ). و برای اطلاع از دستگاههای اصول موضوعه رجوع به دائرةالمعارف فارسی و ریاضی شود.
ریاضیونلغتنامه دهخداریاضیون . [ ضی یو ] (اِخ ) ریاضیین . حکمای ریاضی . فیثاغورس و پیروان او. (یادداشت مؤلف ).
رياضيدیکشنری عربی به فارسیورزشکار , پهلوان , قهرمان ورزش , معلم زورخانه , قهرمان ژيمناستيک , ورزش دوست , ورزشکار جوانمرد
ریاضیةلغتنامه دهخداریاضیة. [ ضی ی َ ] (ع ص نسبی ) ریاضیه . ریاضی . تعلیمی . (ناظم الاطباء).- علوم ریاضیة ؛ فنون هندی . (ناظم الاطباء). بنا به مشهور دانشهایی است که فهمیده نمی شود مگر با عمل ، مانند حساب و مساحت و موسیقی و مانند آنها. (از اقرب الموارد).- <span cla
ریاضی دانلغتنامه دهخداریاضی دان . (نف مرکب ) دانشمند علوم ریاضی . که به علوم ریاضی آگاهی دارد. (از یادداشت مؤلف ).
ریاضیاتلغتنامه دهخداریاضیات . [ ضی یا ] (ع اِ) ج ِ ریاضی . علوم ریاضی . علوم استخراج نتایج منطقی دستگاههای اصول موضوعه . (از دائرة المعارف فارسی ). و برای اطلاع از دستگاههای اصول موضوعه رجوع به دائرةالمعارف فارسی و ریاضی شود.
ریاضیونلغتنامه دهخداریاضیون . [ ضی یو ] (اِخ ) ریاضیین . حکمای ریاضی . فیثاغورس و پیروان او. (یادداشت مؤلف ).
ریاضیات کاربردیapplied mathematicsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از علم ریاضیات که به مطالعۀ کاربردهای ریاضیات در حوزههای مختلف میپردازد
قاضی ریاضیلغتنامه دهخداقاضی ریاضی . (اِخ ) از مشاهیر شعرای خراسان بود و چندی قضاء ولایت زاوه و محولات که منشاء و مولد اوست به وی تعلق داشت و بواسطه ٔ شکایت کلانتران ولایت از آن امر معاف شد و همت بر نظم اشعار گماشت . این مطلع از منظومات اوست :فلک شسته به آب خضر اگر دامان من بودی هنوزم دست دو
پیشبینی ریاضی وضع هوا، پیشبینی ریاضیmathematical forecastingواژههای مصوب فرهنگستان← پیشبینی عددی وضع هوا
زبانشناسی ریاضیmathematical linguisticsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از زبانشناسی که با استفاده از مفاهیم آماری و جبری به مطالعۀ ویژگیهای ریاضی زبان میپردازد