زررشتهلغتنامه دهخدازررشته . [ زَ رِ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) گلابتون و تار زر. (ناظم الاطباء). رشته ٔ زر. رشته ای که به زر یا به رنگ زر ساخته باشند چنانکه در زردوزی بکار برند : تنم از اشک به زر رشته ٔ خونین ماندهیچ زر رشته از این ت
تافتهلغتنامه دهخداتافته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف / نف ) تابیده . (فرهنگ رشیدی ). روشن . (فرهنگ نظام ). پرتو انداختن آفتاب و ماه و ستارگان و چراغ و آتش . (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). پرتواندازنده مانند آفتاب