سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
سامانة مهار پسرویhill holder, hill hold control, hill-start assist control, HHC, hill-start assist, HSA, hill-start controlواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که با ترمزگیری خودکار به مدت چند ثانیه، از حرکت ناخواستة رو به عقب خودرو در سربالاییها جلوگیری میکند اختـ . س. م. پ. HAC
سیم سیاهلغتنامه دهخداسیم سیاه . [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی که در روی درخت خصوصاً درخت سیب ودرخت بلوط میروید. (ناظم الاطباء). || سیم قلب . سیم ناسره : گفت شاها چهل و پنج است تا من پادشاهم هرگز الا خراج دیگر دانگی سیم سیاه به ظلم از کس نستدم . (اسکندرنامه ٔ نسخه ٔ
سیمین سیمالغتنامه دهخداسیمین سیما. (ص مرکب ) آنکه سیمایی مانند سیم دارد. نقره گون سیما. سپیدچهره : بر مشک زنم بوسه و بر سیم نهم روی ای مشکین زلفین من ای سیمین سیما.مسعودسعد.
سیلغتنامه دهخداسی . (عدد، ص ، اِ)پازند «سی » از پهلوی «سیه » ، پارسی باستان «ثریثة» ، اوستا «ثریست » ، سانسکریت «تریچت « » هوبشمان ص 760»، کردی عاریتی و دخیل «سی » ، افغانی «درش » ، گیلکی و تهرانی «سی » سه بار ده ، ده بعلاوه ٔ بیست . (از حاشیه ٔ برهان قاطع
سیلغتنامه دهخداسی . [ س َ ] (اِ) سنگ را گویند و به عربی حجر خوانند. (آنندراج ) (برهان ) (جهانگیری ).
کاترین دو مدیسیلغتنامه دهخداکاترین دو مدیسی . [ ت ِ دُ م ِ ] (اِخ ) دختر لوران دو مدیسی ، متولد در فلورانس ، زن هانری دوم و مادر فرانسوای دوم (1519 - 1589 م .). آلبرماله در تاریخ خود از او چنین نویسد:کاترین دومدیسی و اغماض مذهبی : ف
دباسیلغتنامه دهخدادباسی . [ دَ ] (ع اِ) ج ِ دُبسی ، نوعی پرنده . به لغت عراق شفنین بری است . نوعی کبوتر نامه رسان است . (صبح الاعشی ص 389 ج 14). رجوع به دبسی شود.
دبسیلغتنامه دهخدادبسی . [ دُ سی ی ] (ع اِ) مرغی است مایل به سیاهی که بانگ کند. قنطیر. (یادداشت مؤلف ). موسیجه . (لغتنامه ٔ اسدی ذیل موسیجه ) (دستور اللغه ) (زمخشری ) (دهار) (منتهی الارب ). موسیجه و هرچه بدو ماند. ج ، دباسی . (مهذب الاسماء). شفنین بری است به لغت عراق . از مطوقات است یعنی که د
دبوسیلغتنامه دهخدادبوسی . [ د ] (اِخ ) ابوزید عبداﷲبن عمربن عین القاضی از مردم دبوسه ٔ بخارا و از مشاهیر فقهاء حنفی است و اول کسی است که علم خلاف وضع کرده و بر وجود بیرون آورده است . وفات وی در بخارا به سال 403 (یا 430) هَ . ق
دبوسیلغتنامه دهخدادبوسی . [ دَ ] (اِخ ) دبوسیه . شهرکی است از ماوراءالنهر به سغد بر راه سمرقند آبادان وبا نعمت و آبهای روان و درختان . (حدود العالم ) : شحنه علی تکین به دبوسی گریخت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 348). خزانه و آنچه مخفی داشت با