شلایینلغتنامه دهخداشلایین . [ ش َ ] (ترکی ، اِ) ابرام و تقاضا بطور افراط. (ناظم الاطباء). || (ص ) شخصی را گویند که در ابرام افراط کند. (برهان ). رجوع به شلائین شود.
مادۀ شیارگیرfissure sealant, pit and fissure sealant, dental sealantواژههای مصوب فرهنگستانمادهای رزینی که برای پیشگیری از پوسیدگی، گودهها و شیارهای دندان را با آن پُر میکنند متـ . شیارگیر
سلانلغتنامه دهخداسلان . [ س ُل ْ لا ] (ع اِ) ج ِ سال ّ. رجوع به سال ّ شود. || وادی فراخ دورتک درخت ناک . || ج ِ سلیل . رجوع به سلیل شود.
شلایینیلغتنامه دهخداشلایینی . [ ش َ ] (حامص ) شوخی . || چسبیدگی به کار. (ناظم الاطباء). رجوع به شلائینی و شلایین شود.
شلائینلغتنامه دهخداشلائین . [ ش َ ] (ترکی ، ص ، اِ) مبرم و سخت درگیرنده . (آنندراج ) (از غیاث ) : خار این وادی شلائین تر ز خون ناحق است از علایق چیدن دامان رغبت سهل نیست . صائب تبریزی (از آنندراج ).تا به آن حسن شلائین سر و کار است مر
شلایینیلغتنامه دهخداشلایینی . [ ش َ ] (حامص ) شوخی . || چسبیدگی به کار. (ناظم الاطباء). رجوع به شلائینی و شلایین شود.