لغتنامه دهخدا
صامریوما. [ م ِ ] (اِ) طرنشول . حشیشةالعقرب . غبیرا. رقیب الشمس . منوم . آفتاب پرست . آفتاب گردان . اکرار. مؤلف تحفه آرد: کبیر او را از یک بیخ ، چهار پنج ساق میروید و ساقها پرشعبه و برگش شبیه به برگ سیب و از آن کوچکتر و زغب دار وباخشونت و گل آن لاجوردی و منحنی مثل دنباله ٔ ع