لغتنامه دهخدا
صفی . [ ص َ ] (اِخ ) (شاه ...) یکی از شعرای ایران و از سادات شهر ری بوده گوشه نشینی اختیار کرد بزیارت حج نایل شد. از اوست :هرگزدل هیچ کس میازار صفی تا بتوانی دلی بدست آر صفی سررشته ٔ کار خود نگه دار صفی زنهار صفی هزار زنهار صفی .(از قاموس