لغتنامه دهخدا
فضول . [ ف ُ ] (ع اِ) آنچه از غنیمت زیاد آید و قسمت نشود. (فرهنگ فارسی معین ). || باقی مانده از مال زاید بر حاجت . (از اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین ). || آنچه از بدن خارج گردد. ج ، فضولات . || (ص ) یاوه گو. (فرهنگ فارسی معین ). || آنکه اخبارمضره به دیگران رساند. (یادداشت م