لغتنامه دهخدا
تأدیب کردن . [ ت َءْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فرهختن و ادب آموختن و تربیت کردن و طریقه ٔ نیک آموختن . || سیاست و تنبیه کردن . (ناظم الاطباء). || در این بیت بمعنی منزه و پاک ساختن :به آب اندام را تأدیب کردندنیایش خانه را ترتیب کردند.نظامی .