استفاده کرد، متوسل شدن، دوباره دسته بندی کردن، متشبث شدن به
دستبهدامن، متشبث، مستعصم، ملتجی
توسل به، متوسل شدن، دوباره دسته بندی کردن، متشبث شدن به
متشبث شدن، دستاویز قرار دادن، متوسل شدن، تشبث کردن
۱. متوسل، توسلجو ۲. متشبث، دستاویزجو