متوشحلغتنامه دهخدامتوشح . [ م ُ ت َ وَش ْ ش ِ ] (ع ص ) حمایل درافگنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || دردو شاهد زیر به معنی مزین و آراسته و علامت نهاده و نشان کرده آمده است : و مشفق ترین هواخواهان آن است که در طاعت ... به قدر امکان ... مواظبت نماید...
متوسعلغتنامه دهخدامتوسع. [ م ُ ت َ وَس ْ س ِ ] (ع ص ) فراخ نشسته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به توسع شود. || فراخ . وسیع : این بنده ٔ ثناگر متوقع است و مجال امیدش متوسع. (مرزبان نامه ص 10).
متوشعلغتنامه دهخدامتوشع. [ م ُ ت َ وَش ْ ش ِ ] (ع ص ) گوسفند که به کوه برآید به چرا. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). گله ٔ برآمده بر کوه برای چرا. (ناظم الاطباء). || فراگیرنده چپ و راست کوه را. || بسیار و فراوان . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به توشع شود.
متایسهلغتنامه دهخدامتایسه . [ م ُ ی َ س َ ] (ع مص ) (از «ت ی س ») مزاولت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).ممارست کردن . (از ذیل اقرب الموارد). تایس متایسة وتیاساً؛ ممارست کرد آن را و مزاولت نمود. (ناظم الاطباء). || مکابست نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مدافعت نمودن . (منتهی الارب ) (آنن
مزیتلغتنامه دهخدامزیت . [ م َ زی ی َ ] (ع اِمص ، اِ) مزیة. فضیلت و فزونی و برتری . ج ، مزایا. (ناظم الاطباء). افزونی و زیادت و فضیلت . (غیاث ). فضیلت . زیادتی . استعلاء. فضل . امتیاز. طائل . افزونی . تفوق . ج ، مزایا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مصدر میمی ، ج ، مزایا. پیشی . برتری . رجحان .
مزیدلغتنامه دهخدامزید. [ م َ ] (ع اِمص ) افزونی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زیادتی و افزونی . (آنندراج ) (غیاث ) : لهم مایشاؤن فیها و لدینا مزید. (قرآن 35/50)؛ مر ایشان راست آنچه خواهند در آن و نزد ماست زیادتی و افزونی . و آن پاد