محورهلغتنامه دهخدامحوره . [ م َح ْ وَ رَ / رِ ] (اِ) صندوقچه ٔ خرد از چرم سطبر و بلغار. مجری از چرم برای خرد و ریز زنان (شاید مصحف محبره به معنی دوات و سیاهی دان ) باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا).
مهورةلغتنامه دهخدامهورة. [ م َهَْ وَ رَ ] (ع اِ) قسمی مجری و صندوقچه که از پوست ستبر کنند و در آن فلز و چوب بکار نرفته است . جعبه . صندوقچه ٔ چرمین .(شاید اصل کلمه محبره باشد). (از یادداشت مؤلف ).
محورةلغتنامه دهخدامحورة. [ م ُ ح َوْ وَ رَ ] (ع ص ) تأنیث محور. جفنة محورة؛ کاسه ٔ سپید کرده شده به کوهان و پیه . (آنندراج ).
بلور تکمحورهuniaxial crystalواژههای مصوب فرهنگستانبلوری دوشکست که در راستایی خاص فاقد ویژگی شکست دوگانه است
محورهای لَختیaxes of inertiaواژههای مصوب فرهنگستانسه محور اصلی عمودبرهم که گشتاور لَختی جسم حول یکی از آنها بیشترین و حول یکی دیگر از محورها کمترین است
محورةلغتنامه دهخدامحورة. [ م ُ ح َوْ وَ رَ ] (ع ص ) تأنیث محور. جفنة محورة؛ کاسه ٔ سپید کرده شده به کوهان و پیه . (آنندراج ).
محاورلغتنامه دهخدامحاور. [ م َ وِ ] (ع اِ) ج ِ محورة[ م َ / م ُ وَ رَ ] . پاسخ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محورة شود. || محاور کسی قَلَق پیدا کردن ؛ کار او مختل شدن . (از منتهی الارب ).
محورهای لَختیaxes of inertiaواژههای مصوب فرهنگستانسه محور اصلی عمودبرهم که گشتاور لَختی جسم حول یکی از آنها بیشترین و حول یکی دیگر از محورها کمترین است
بلور تکمحورهuniaxial crystalواژههای مصوب فرهنگستانبلوری دوشکست که در راستایی خاص فاقد ویژگی شکست دوگانه است
بلور دومحورهbiaxial crystalواژههای مصوب فرهنگستانبلوری دوشکست با راستاهای دوگانه که سرعت پرتوهای عادی و غیرعادی نور در آنها با هم برابر است