مفتیلغتنامه دهخدامفتی . [ م ُ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) مفت . رایگان . بیمزد. بی اجرت . (از ناظم الاطباء).در تداول ، به رایگان . مجانی . مجاناً. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). مفتکی . و رجوع به مفت و مفتکی شود.
مفتیلغتنامه دهخدامفتی . [ م ُ ] (ع ص ) وچرگر. (صحاح الفرس ). فتوی دهنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فتوی دهنده و قاضی و وچرگر. (ناظم الاطباء). فقیهی که فتوی دهد و به پرسشهای شرعی که از او کنند جواب گوید. (از اقرب الموارد). آنکه فروع فقهی را مطابق استنباط خود بیان کند. فتوی دهنده و صاحب فتوی
میگفتیگویش اصفهانی تکیه ای: advât طاری: advât طامه ای: vâted طرقی: advât/ adât کشه ای: advâ نطنزی: vâted
میگفتیگویش خلخالاَسکِستانی: avâjir دِروی: vâj.i.š شالی: vâj.i.š کَجَلی: m.âhât.ər کَرنَقی: vâtə.r.ey کَرینی: vâtə.r.ey کُلوری: vâj.iš گیلَوانی: vâj.iš لِردی: vâtəre
میگفتیگویش کرمانشاهکلهری: watyây/ watyâyd گورانی: watyây/ watyâyd سنجابی: watyây/ watyâyd کولیایی: awatyây/ awatyâyd زنگنهای: watyây جلالوندی: vetyâyâm زولهای: vetyâyâm کاکاوندی: vetyâyâm هوزمانوندی: vetyâyâm
مفتی لکهنوییلغتنامه دهخدامفتی لکهنویی . [م ُ ی ِ ل َ ک َ ] (اِخ ) مفتی غلام حضرت و از احفاد شاه شجاع کرمانی است . وی مفتی شهر لکهنو بود. از اوست :شهید تیغهجرانم نه پروای کفن دارم همین یک شام ماتم را سراپای بدن دارم .و رجوع به تذکره ٔ صبح گلشن ص 437 و قامو
مفتی زادهلغتنامه دهخدامفتی زاده . [ م ُ دَ / دِ ] (اِخ ) احمدافندی (متوفی به سال 1206 هَ . ق .). از علمای دولت عثمانی و معاصر با سلطان عبدالحمید اول بوده است . اورا رسائلی در باب بعضی از مشکلات تفسیر بیضاوی است . (از قاموس الاعلام
مفتی لکهنوییلغتنامه دهخدامفتی لکهنویی . [م ُ ی ِ ل َ ک َ ] (اِخ ) مفتی غلام حضرت و از احفاد شاه شجاع کرمانی است . وی مفتی شهر لکهنو بود. از اوست :شهید تیغهجرانم نه پروای کفن دارم همین یک شام ماتم را سراپای بدن دارم .و رجوع به تذکره ٔ صبح گلشن ص 437 و قامو
مفتی زادهلغتنامه دهخدامفتی زاده . [ م ُ دَ / دِ ] (اِخ ) احمدافندی (متوفی به سال 1206 هَ . ق .). از علمای دولت عثمانی و معاصر با سلطان عبدالحمید اول بوده است . اورا رسائلی در باب بعضی از مشکلات تفسیر بیضاوی است . (از قاموس الاعلام
یامفتیلغتنامه دهخدایامفتی . [ م ُ ] (ص مرکب ) یامفت . رایگان .- پول یا مواجب یامفتی ؛ پول یا مواجب در ازاء هیچ کاری : صد تومان پول یامفتی از من گرفتند. (یادداشت مؤلف ).