مماذقتلغتنامه دهخدامماذقت . [ م ُ ذَ / ذِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) دوستی ویژه ناداشتن .(تاج المصادر بیهقی ). دوستی نه خالص . (ترجمان علامه جرجانی ). دوستی بی اخلاص . عدم خلوص در دوستی . دوستی خالص نداشتن : و هیچ دوست تا اوصاف او را بر اوراق
مماحضتلغتنامه دهخدامماحضت . [ م ُ ح َ / ح ِ ض َ ] (از ع ، اِمص ) اخلاص ورزیدن . || (اِمص )دوستی . یگانگی . مقابل مماذقت : تا به برکت مخالصت و یمن مماحضت یکبارگی عقده ٔ تعسر از کار گشوده شود. (مرزبان نامه ص 135<