میمیکلغتنامه دهخدامیمیک . (فرانسوی ، ص ، اِ) حرکات نمایشی که نمایانگر اعمال و احساسات است . (از دایرة المعارف کیه ). || هنرپیشه ای که اعمال و احساسات را بوسیله ٔ حرکات نمایش دهد.
میمیکفرهنگ فارسی معین[ فر. ] 1 - (ص نسب .) هنرپیشه ای که اعمال و احساسات را به وسیلة حرکات نمایش دهد. 2 - (اِ.) فن تقلید و مجسم کردن اعمال و احساسات به وسیلة حرکات (بدون تکلم ).
مامقلغتنامه دهخدامامق . [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حسین آباد است که در بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
مامکلغتنامه دهخدامامک . [ م َ ] (اِ مصغر) مصغر مام است که مادر باشد یعنی مادرک . (برهان ). مصغر مام . مادرک . (ناظم الاطباء). تصغیر مام که به معنی مادر است و این تصغیر برای ترحم باشد نه به معنی تصغیر حقیقی و تصغیر تحقیری . (غیاث ) (آنندراج ) : چون کودکان ز دایه و م
مامکفرهنگ نامها(تلفظ: māmak) (مام = مادر + ک / ak ـ/ (پسوند تحبیب)) ، (در قدیم) مادر ؛ خطاب محبت آمیز به فرزند دختر ؛ زن پیر ؛ مادرک (مهربان).
دراماتیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] دراماتیک، تراژیک، نمایشی کمیک، بامزه، خنده دار، مضحک، میمیک لیریک، ملودراماتیک، رُمانتیک، سانتیمانتال موج نو، آوانگارد پرهنرپیشه آکروبات، اکشن