ناهیدلغتنامه دهخداناهید. (اِخ ) زهره . (فرهنگ اسدی ) (منتهی الارب ). ستاره ٔ زهره را گویند و مکان او فلک سیم است و اقلیم پنجم بدو تعلق دارد. (برهان قاطع) (آنندراج ). نام ستاره ٔ سوم از هفت سیاره است که نام دیگرش زهره است . (فرهنگ نظام ). زهره . (انجمن آرا). ستاره ٔ زهره که وپارای نیز گویند. (ن
ناهیدلغتنامه دهخداناهید. (اِخ ) نام دختر قیصر روم . (ولف ) : پس آن دختر نامور قیصراکه ناهید بد نام آن دخترا. دقیقی .نگاری که ناهید خوانی ورابر اورنگ زرین نشانی ورا.فردوسی .
ناهیدلغتنامه دهخداناهید. (اِخ ) نام مادر اسکندر ذوالقرنین است . (برهان قاطع) (آنندراج ) (از انجمن آرا). مادر اسکندر مقدونیائی . (ناظم الاطباء).
ناحطلغتنامه دهخداناحط. [ ح ِ ] (ع ص )سخت سرفنده . (منتهی الارب ). کسی که سرفه می کند. (ناظم الاطباء). کسی که سخت سرفه می کند. (المنجد). || زفیر برآورنده . (ناظم الاطباء) (از المنجد).
ناحیتلغتنامه دهخداناحیت . [ ی َ ] (ع اِ) طرف . کرانه . کنار. ساحل . زیس . || ولایت . کشور. چکله . دیار. بقعه . (ناظم الاطباء). رجوع به ناحیه شود : مشرق خرخیز ناحیت چین است . (حدود العالم ). ناحیتی از ناحیتی به چهار روی جدا گردد. یکی باختلاف آب و هوا...) (حدود العالم ).
ناعطلغتنامه دهخداناعط. [ ع ِ ] (اِخ ) لقب پدر گروهی از طایفه ٔ همدان . (ناظم الاطباء).بنوناعط؛ حیی است از بنی همدان . (معجم متن اللغة).
ناعطلغتنامه دهخداناعط. [ ع ِ ] (اِخ )روستائی است به یمن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام روستائی در یمن . (ناظم الاطباء). مخلافی است در یمن در آن است حصن ها و قریه ها و معاقل . (معجم متن اللغة).
ناهیدهلغتنامه دهخداناهیده .[ دَ / دِ ] (اِخ ) ناهید. ستاره ٔ زهره . (برهان قاطع) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به ناهید شود.
ناهیدهلغتنامه دهخداناهیده .[ دَ / دِ ] (اِخ ) ناهید. ستاره ٔ زهره . (برهان قاطع) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به ناهید شود.
اناهیدلغتنامه دهخدااناهید. [ اَ ] (اِخ ) لقب عام ملوک گرگان است . (از ترجمه ٔ آثارالباقیه ٔ بیرونی از یادداشت مؤلف ).
اناهیدلغتنامه دهخدااناهید. [ اَ ] (اِخ ) ناهید و ستاره ٔ زهره . (ناظم الاطباء). ستاره ٔ زهره است . ناهید هم گویند و زادروبیدخت هم گفته اند. (شعوری ج 1 ورق 103 ب ). و رجوع به اناهیتا و ناهید شود.
طرازناهیدلغتنامه دهخداطرازناهید. [ طَ ] (اِخ ) طراز نائین . دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه ، واقع در 12000گزی خاور ساوه سر دوراهی ماشین رو ساوه ، قم ، تهران . جلگه ، معتدل مالاریائی با 1184 تن سکنه . آب آن از رود