پشتوانهلغتنامه دهخداپشتوانه . [ پ ُ ن َ /ن ِ ] (اِ مرکب ) پشتیوان . پشتیبان . || سپرده ای است که کسی برای اعتبار خود در بانک معین میکند . (از لغات فرهنگستان ).
پشتوانهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اعتبار، تضمین ۲. پشتیبان، پشتوان، پشتیوان، تکیهگاه، ظهیر ۳. حامی، مددکار، معین، یار، یاور
مددکارفرهنگ مترادف و متضادپشتوار، پشتیبان، پشتیوان، پیشکار، حامی، خادم، دستگیر، دستیار، ظهیر، معاون، معین، ناصر، نصیر، یار، یاریگر، یاور، یاریدهنده