کاریک علویانلغتنامه دهخداکاریک علویان . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) کارک علویان . رجوع به کارک علویان شود : طغشاده ضیاع علیا خنبون که کاریک علویان گویند به وی داده بود. (تاریخ بخارا ص 72).
چقاگرکلغتنامه دهخداچقاگرک . [ چ َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 60 هزارگزی جنوب باختری الیگودرز، کنار راه مالرو برچل به جیرگاه واقع است . جلگه و معتدل است و 189 تن سکنه دارد. آبش از قنات
کاریکلغتنامه دهخداکاریک . (اِخ ) دهی از دهستان منگور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، در 38500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد، 19500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد به سردشت ، کوهستانی ، سردسیر و سالم و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir="lt
کارکفرهنگ فارسی عمیدکار کوچک: ◻︎ چون کارک او نظام گیرد روزی / ناگه اجل از کمین درآید که منم (خیام: ۹۸).
کاریکلغتنامه دهخداکاریک . (اِخ ) دهی از دهستان منگور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، در 38500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد، 19500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد به سردشت ، کوهستانی ، سردسیر و سالم و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir="lt
کاریکلغتنامه دهخداکاریک . (اِخ ) دهی از دهستان منگور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، در 38500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد، 19500گزی جنوب باختری شوسه ٔ مهاباد به سردشت ، کوهستانی ، سردسیر و سالم و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir="lt