کولیگریلغتنامه دهخداکولیگری . [ ک َ / کُو گ َ ] (حامص مرکب ) غرشمالی . ارقگی . (فرهنگ فارسی معین ). سروصدا کردن . داد و بیداد راه انداختن . پررویی کردن و فحش دادن و فضاحت کردن زنان در موقع نزاع . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).- کولیگری را
کالریلغتنامه دهخداکالری . [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) یا میلی ترمی . واحد مقدار حرارت . و آن عبارت است از حرارت لازم برای رسانیدن درجه ٔ حرارت یک کیلوگرم آب از 14/5 درجه سانتیگراد به 15/5 درجه سانتیگراد.
کالریفرهنگ فارسی عمید۱. (فیزیک) واحد اندازهگیری گرما، برابر با گرمایی که یک سانتیمتر مکعب آب مقطر را یک درجۀ سانتیگراد گرمتر میکند.۲. (زیستشناسی) میزان گرما یا انرژی حاصل از سوختوساز مواد غذایی در داخل سلولهای بدن.
گرماسنجفرهنگ فارسی معین( ~ . سَ) (اِمر.) وسیلة اندازه گیری مقدار گرمایی که دفع ، جذب یا از جسمی به جسمی دیگر منتقل می شود، کالری متر.
کالریلغتنامه دهخداکالری . [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) یا میلی ترمی . واحد مقدار حرارت . و آن عبارت است از حرارت لازم برای رسانیدن درجه ٔ حرارت یک کیلوگرم آب از 14/5 درجه سانتیگراد به 15/5 درجه سانتیگراد.
کالریفرهنگ فارسی عمید۱. (فیزیک) واحد اندازهگیری گرما، برابر با گرمایی که یک سانتیمتر مکعب آب مقطر را یک درجۀ سانتیگراد گرمتر میکند.۲. (زیستشناسی) میزان گرما یا انرژی حاصل از سوختوساز مواد غذایی در داخل سلولهای بدن.
کالریلغتنامه دهخداکالری . [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) یا میلی ترمی . واحد مقدار حرارت . و آن عبارت است از حرارت لازم برای رسانیدن درجه ٔ حرارت یک کیلوگرم آب از 14/5 درجه سانتیگراد به 15/5 درجه سانتیگراد.
کالریفرهنگ فارسی عمید۱. (فیزیک) واحد اندازهگیری گرما، برابر با گرمایی که یک سانتیمتر مکعب آب مقطر را یک درجۀ سانتیگراد گرمتر میکند.۲. (زیستشناسی) میزان گرما یا انرژی حاصل از سوختوساز مواد غذایی در داخل سلولهای بدن.
رژیم بسیار کمکالریvery low calorie diet, VLCDواژههای مصوب فرهنگستانرژیمی که حداکثر هشتصد کالری در روز داشته باشد
رژیم پُرکالریhigh calorie diet, high energy dietواژههای مصوب فرهنگستانرژیمی با کالری بیش از حد معمول
رژیم کمکالریlow calorie diet, low energy diet, restricted energy dietواژههای مصوب فرهنگستانرژیمی که انرژی آن پانصد تا هزار کالری کمتر از رژیم معمولی فرد باشد