لغتنامه دهخدا
کنجیده . [ ک ُ دَ / دِ ] (اِ) کنجاره است که ثفل روغن کشیده باشد عموماً و ثفل کنجد را گویند خصوصاً. (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). کنجاره ٔ کنجد. (جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ). کنجده و نخاله و ثفل هر تخمی که روغن آن را گرفته باشند ما