اعذبانلغتنامه دهخدااعذبان . [ اَ ذَ ] (ع اِ) تثنیه ٔ اعذب . آب و می . (ناظم الاطباء). آب دهن و می . (منتهی الارب ) (آنندراج ).شراب و آب دهان . (از اقرب الموارد). || اکل و نکاح . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
احضبیلغتنامه دهخدااحضبی . [ اَ ض َ ] (ص نسبی ) منسوب است به احضبین و گروهی از بزرگان بدان جا منسوبند. (سمعانی ).