التهابلغتنامه دهخداالتهاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) افروخته شدن آتش . (منتهی الارب ) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). افروخته شدن . (غیاث اللغات ). افروخته شدن . (دهار). || (اِ) زبانه و شعله ٔ آتش . (مؤید الفضلاء) : اکنون بدینمقام در آن آتشم ز دل کش ز آب دیده افز
التهابفرهنگ فارسی عمید۱. افروخته شدن آتش؛ زبانه کشیدن آتش؛ برافروختن.۲. [مجاز] برافروختگی؛ خشم.۳. (پزشکی) سوزش، درد، و سرخی پوست بدن.
قصب السکرلغتنامه دهخداقصب السکر. [ ق َ ص َ بُس ْ س ُک ْ ک َ ] (ع اِ مرکب ) نیشکر، و آن گیاهی است که آب ساقه های آن شیرین است و آن را فشرده و شکر سازند. (از اقرب الموارد). نی شکر است ، در اول گرم و در دوم تر و آب اومسمن بدن و سدد و ملطف خون و منقی مثانه و مدر بول و رافع خشونت سینه و سرفه ٔ کهنه و م
قثاءلغتنامه دهخداقثاء. [ ق ِ / ق ُث ْ ثا ] (ع اِ) خیارتره که خیار دراز باشد. || خیار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسم عربی خیار زه است که خیار دراز و خیار چنبر گویند و در بعضی امکنه طول او بقدر ذرعی میشود. در اواخر دوم سرد و جوف او مسکن حرارت و تشنگی و مدر سنض
جبنلغتنامه دهخداجبن . [ ج ُ ب ُن ن ] (ع اِ) جُبُن . جُبْن .پنیر. (منتهی الارب ) (از قطر المحیط). حکیم مؤمن آرد: بتشدید نون ، به فارسی پنیر مینامند. تازه ٔ او در دوم سرد و تر و مقوی معده و روده و مقوی گرده و ملین طبع و مولد خلط صالح و خون و دیرهضم و بعد از هضم سریعالسلوک در اعضا و با مغز گرد
التهابلغتنامه دهخداالتهاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) افروخته شدن آتش . (منتهی الارب ) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). افروخته شدن . (غیاث اللغات ). افروخته شدن . (دهار). || (اِ) زبانه و شعله ٔ آتش . (مؤید الفضلاء) : اکنون بدینمقام در آن آتشم ز دل کش ز آب دیده افز
التهابفرهنگ فارسی عمید۱. افروخته شدن آتش؛ زبانه کشیدن آتش؛ برافروختن.۲. [مجاز] برافروختگی؛ خشم.۳. (پزشکی) سوزش، درد، و سرخی پوست بدن.
التهابلغتنامه دهخداالتهاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) افروخته شدن آتش . (منتهی الارب ) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). افروخته شدن . (غیاث اللغات ). افروخته شدن . (دهار). || (اِ) زبانه و شعله ٔ آتش . (مؤید الفضلاء) : اکنون بدینمقام در آن آتشم ز دل کش ز آب دیده افز
التهابفرهنگ فارسی عمید۱. افروخته شدن آتش؛ زبانه کشیدن آتش؛ برافروختن.۲. [مجاز] برافروختگی؛ خشم.۳. (پزشکی) سوزش، درد، و سرخی پوست بدن.
رژیم ضدِالتهابanti-inflammatory dietواژههای مصوب فرهنگستانرژیم غذاییای حاوی مواد غذاییای که تصور میشود باعث کاهش التهاب میشوند