انجب دهلویلغتنامه دهخداانجب دهلوی . [ اَ ج َ ب ِ دِ ل َ] (اِخ ) حاجی ربیع مغربی از شاگردان مرتضی قلی بیگ اصفهانی از شاعران قرن دوازدهم است . در جوانی به دهلی آمد و توطن گزید. به حکمت تمایل داشت . از او است :آزمودیم به هر رنگ بسی یاران راآنکه دارد بوفا رابطه بسیار کم است .حسن شوخ تو چنان
حنجبلغتنامه دهخداحنجب . [ ح ُ ج ُ ] (ع اِ) خشک از هر چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
حنظبلغتنامه دهخداحنظب . [ ح ُ ظُ / ح َ ظَ / ح ُ ظَ ] (ع اِ) ملخ نر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). || خبزدوک نر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یا نوعی از خبزدوک است که درازباشد یا ستوری است مانن
عنزبلغتنامه دهخداعنزب . [ ع ُ زُ ] (ع اِ) تتم . (منتهی الارب ). سماق . (اقرب الموارد). تتم و سماق . (ناظم الاطباء).