ایقلغتنامه دهخداایق . [ اَ ] (ع اِ) استخوان باریک از ساق . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || ذراع ستور یا جای بستن رسن از آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ذراع ستورو آنجائی که بدان ریسمان می بندند. (ناظم الاطباء).
بازتاب عُقزنیgag reflexواژههای مصوب فرهنگستانواکنش غیرارادی نوزاد هنگامی که یک شیء سفت به بخش پسین دهان او برخورد میکند
کنش گفتاری مستقیمdirect speech act, speech actواژههای مصوب فرهنگستانگفتهای که با بیان آن کنشی همچون امر یا تهدید یا ترغیب محقق میشود متـ . کنش گفتاری speech act
نمایش تکپردهone-act play, one-act dramaواژههای مصوب فرهنگستاناثر نمایشی کوتاهی که تنها یک پرده دارد
ايقونةدیکشنری عربی به فارسیشمايل , تمثال , تنديس , پيکر , تصوير , تصوير حضرت مسيح يامريم ويامقدسين مسيحي
جریده نگاریلغتنامه دهخداجریده نگاری . [ ج َ دَ / دِ ن ِ ] (حامص مرکب ) نوشتن روزنامه یا مجله یا نشریه های مرتب روزانه یا هفتگی یا ماهانه که مندرجات آنها گاه سیاسی و خبری و اجتماعی است وگاه علمی و فنی و ادبی . و در عصر حاضر جریده ها یا مطبوعات تأثیر بسیاری در پیشرفت
ایقاعفرهنگ فارسی عمید۱. (حقوق) عمل حقوقی بر اساس رضایت یکی از طرفین، مانند طلاق دادن زن از طرف مرد.۲. (موسیقی) چگونگی جابهجا شدن صداها در زمانهای محدود و نسبتهای معین؛ وزن موسیقی.
دقایقلغتنامه دهخدادقایق . [ دَ ی ِ ] (ع اِ) دقائق . ج ِ دقیقه . رجوع به دقیقه و دقائق شود. || نکات باریک . خرده ها: دقایق نظری و علمی : گفتن شعر و دقایق و مضایق آن کار امیرالمؤمنین نیست . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 238). او را [ امیر مسعود
خرایقلغتنامه دهخداخرایق .[ خ َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ «خریق ». رجوع به خریق در این لغت نامه شود. این کلمه را عربان «خرائق » نیز آورند.
حقایقلغتنامه دهخداحقایق . [ ح َ ی ِ] (ع اِ) ج ِ حقیقت . (از اقرب الموارد). حقیقتها. درستی ها. راستی ها. || ج ِ حُقُق و حقق جمع است حِق ّ را. پس حقایق جمعالجمع حِق است . (منتهی الارب ). || در عبارت ذیل ظاهراً حقایق را جمع حُق ّالجحر فی الارض آورده است : از تیغ مردان حقای
حقیقةالحقایقلغتنامه دهخداحقیقةالحقایق . [ ح َ قی ق َ تُل ْ ح َ ی ِ ] (ع اِ مرکب ) مرتبه ٔ احدیت جامعه بجمیع حقایق است که آنرا حضرت جمعو حضرت وجود نیز نامند. (تعریفات ). و از شیخ عبدالرزاق کاشی منقول است که حقیقةالحقایق ذات احدیت است که جامع جمیع حقایق است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).