باختهفرهنگ فارسی عمید۱. شکستخورده در قمار.۲. مغلوب در بازی.۳. (صفت مفعولی) از دست داده شده؛ ازدسترفته.۴. بازنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پاکباخته، مالباخته.
باختهلغتنامه دهخداباخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) اسم مفعول از باختن است : هزار کوفته ٔ دهر گشت ازو بمرادهزار باخته ٔ چرخ گشت ازو بمرام . فرخی .- امثال :
باختهفرهنگ فارسی معین(تِ) (ص مف .) 1 - مغلوب در بازی . 2 - شکست خورده در جنگ . 3 - آن چه در قمار ببازند. ؛ پاک ~ کسی که همة دار و ندار خود را باخته و دارایی خود را از دست داده باشد.