باصلوخانلغتنامه دهخداباصلوخان . [ ل َ ] (اِخ ) یاقوت آنرا شهری قدیم می شمرد که بین مدائن و نعمانیه بوده و آثار و خرابه های آن تا بزمان وی باقی بوده است . (رجوع به معجم البلدان و مراصدالاطلاع و مرآت البلدان ج 1 ص 160) شود.
خانلغتنامه دهخداخان . (اِ) خانه . بیت . (صحاح الفرس ) (برهان قاطع) (شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ جهانگیری ) (غیاث اللغات ) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : گفت با خرگوش خانه خان من خیز خاشاکت ازاو بیرون فکن . رودکی .تا