لغتنامه دهخدا
براقش . [ ب َ ق ِ ] (اِخ ) نام ماده سگی است و یا نام زن لقمان بن عاد است و در عرب مثل است اَشاءَم ُمِن براقش و نیز دَلّت علی اهلها براقش و در حق کسی گویند که به کاری پردازد و ضرر آن بسوی وی عاید گردد. گویند زن لقمان بن عاد پادشاه ، براقش نام داشت و خلف شوهر خود بود در سفری و