ارتقایافتهupgradedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی اجزا یا کل سامانهای قدیمی که با سختافزارها یا نرمافزارهای جدید روزآمد شده باشد
upgradesدیکشنری انگلیسی به فارسیارتقاء، ترفیع، بهبود امکانات، سر بالایی، بالا بردن، بالا بردن یا ترقی دادن
upgradeدیکشنری انگلیسی به فارسیارتقاء، ترفیع، بهبود امکانات، سر بالایی، بالا بردن، بالا بردن یا ترقی دادن، از درجه بالا، بطرف بالا
ارتقا دادنupgradeواژههای مصوب فرهنگستانعمل جانشین کردن سختافزارها یا نرمافزارهای جدید به جای اجزای سامانۀ قدیمی، برای روزآمد کردن آن سامانه