بسرعت . [ ب ِ س ُ ع َ ] (ق مرکب ) بشتاب . || بزودی . رجوع به سرعت شود.
بسرعة , وجبة خفيفة
طيران
اهرب , جنس , وثبة
اسطول
فطر
تفتيش
قارچ، بسرعت رویاندن، بسرعت ایجاد کردن
قارچ خورده، بسرعت رویاندن، بسرعت ایجاد کردن
قارچ، سماروغ، بسرعت رویاندن، بسرعت ایجاد کردن
jinked، طفره رفتن، بسرعت حرکت کردن، بسرعت چرخ زدن
ازدهار