بسخورانیsupercharging, superchargeواژههای مصوب فرهنگستانفرایند افزایش میزان فشار مخلوط سوخت و هوا برای افزایش توان موتور به کمک فشردهسازی که با موتور به کار میافتد
بسخورانsuperchargerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که فشار مخلوط سوخت و هوا را به کمک فشردهسازی که با موتور به کار میافتد افزایش میدهد
موتور بسخورانsupercharged engineواژههای مصوب فرهنگستانموتوری شبیه به موتور پرخوران که به بسخوران مجهز است
بیشرأیریزیballot-box stuffing, ballot stuffingواژههای مصوب فرهنگستانتقلب در رأیگیری از راه پرکردن صندوق با آرای غیرواقعی متـ . پرکردن صندوق
خورانیلغتنامه دهخداخورانی . [ خوَ / خ ُ ](حامص ) عمل خوران . عمل خوردن غذا. اکل . مقابل ناخورانی که امساک و خودداری از خوردن است : یکی گفت مرا وصیتی کن گفت رستگاری تو در چهار چیز است : ناخورانی وبیخوابی و تنهایی و خاموشی . (تذکرةالاولیاء عطار).
خوریانیلغتنامه دهخداخوریانی . (ص نسبی ) منسوب به خوریان که از اعمال بسطام است و از آنجاست خواجه رستم خوریانی . رجوع به تذکره ٔ دولتشاه سمرقندی و آنندراج شود.