ترتیزهلغتنامه دهخداترتیزه . [ ت َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) ترتیزک : ترتیزه تیز و برگ قجی تیز و سرکه تیزبریان ستیزه چند کنی با چنین سه تیز؟ بسحاق اطعمه .رجوع به ترتیزک و تره تیزک شود.
برگ قجیلغتنامه دهخدابرگ قجی . [ ب َ گ ِ ق ُ ] (اِ مرکب ) ظاهراً نوعی از رستنیها باشد با طعم تند : ترتیزه تیز و برگ قجی تیز و سرکه تیزبریان ستیزه چندکنی با چنین سه تیز؟بسحاق اطعمه .
حرفلغتنامه دهخداحرف . [ ح ُ رُ / ح ُ / ح ِ ] (ع اِ) حب الرشاد. تخم سپندان . سپندان . (منتهی الارب ). ترتیزک . تره تندک . شب خیزک . شاهی . حرف ابیض . سفیداسفند. خردل سفید. خردل فارسی . خردل . سفندان تیز. تیز خردل . تخم ترتیزک