تلاحظلغتنامه دهخداتلاحظ. [ت َح ُ ] (ع مص ) در یکدیگر نگریستن . (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (آنندراج ). || تشابه اشیاء: احوالهم متشاکلة متلاحظة. (از اقرب الموارد).
تلاحزلغتنامه دهخداتلاحز. [ ت َ ح ُ ] (ع مص ) خلاف یکدیگر آمدن و دشواری کردن با یکدیگر در سخن ، یقال : تلاحزوا فی القول . || همدیگر قافیه نقل کردن کودکان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تلهیزلغتنامه دهخداتلهیز. [ ت َ ] (ع مص ) لگد زدن بر سینه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مشت زدن بر استخوان بناگوش و پس و بن گردن کسی . (از اقرب الموارد).
تلاوشلغتنامه دهخداتلاوش . [ ت َ وُ ] (اِ) تراوش . در فرهنگها ضبط نشده ولی در زبانها هست . (گنجینه ٔ گنجوی تألیف وحید دستگردی ص 36) : تکش با تلاوش درآویخته چنین رودی از هر دو انگیخته . نظامی (اقبالنامه ٔ چ
تلحزلغتنامه دهخداتلحز. [ ت َ ل َح ْ ح ُ ] (ع مص ) بخیل دشوارخوی شدن . || پس ماندن و درنگ کردن . || آب راندن دهن به حرص خوردن انار ترش و جز آن . || جامه برچیدن جهت جنگ و سفر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تلحظلغتنامه دهخداتلحظ. [ ت َ ل َح ْ ح ُ ] (ع مص ) تنگ شدن و برچفسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ع اِ) تنگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
متلاحظلغتنامه دهخدامتلاحظ. [ م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص ) بازنگرنده همدیگر را. (ناظم الاطباء). || مشابه یکدیگر. (از اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ بعد و ملاحظه شود.