تندباد شدیدstrong galeواژههای مصوب فرهنگستانبادی با سرعت 41 تا 47 گره در مقیاس باد بوفورت متـ . عدد بوفورت 9 Beaufort number 9
تندبادلغتنامه دهخداتندباد. [ ت ُ ] (اِ مرکب ) باد تند و تیز. (آنندراج ). طوفان و گردباد و بادی که هوا را تیره و تار کند. (ناظم الاطباء) : هم اندر زمان تندبادی ز کوه برآمد که شد نامور زآن ستوه . فردوسی .حکیم این جهان را چو دریا نهاد<b
تندبادgaleواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از نظارتهای امنیتی در بهرهبرداری، که در پاسخ به پیشامدهای ارزیابیشده اِعمال میشوند و ممکن است بالفعل یا بالقوه بر سامانۀ ارتباطی تأثیر منفی بگذارند
تندبادلغتنامه دهخداتندباد. [ ت ُ ] (اِ مرکب ) باد تند و تیز. (آنندراج ). طوفان و گردباد و بادی که هوا را تیره و تار کند. (ناظم الاطباء) : هم اندر زمان تندبادی ز کوه برآمد که شد نامور زآن ستوه . فردوسی .حکیم این جهان را چو دریا نهاد<b
تندبادgaleواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از نظارتهای امنیتی در بهرهبرداری، که در پاسخ به پیشامدهای ارزیابیشده اِعمال میشوند و ممکن است بالفعل یا بالقوه بر سامانۀ ارتباطی تأثیر منفی بگذارند
تندبادلغتنامه دهخداتندباد. [ ت ُ ] (اِ مرکب ) باد تند و تیز. (آنندراج ). طوفان و گردباد و بادی که هوا را تیره و تار کند. (ناظم الاطباء) : هم اندر زمان تندبادی ز کوه برآمد که شد نامور زآن ستوه . فردوسی .حکیم این جهان را چو دریا نهاد<b
تندبادgaleواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از نظارتهای امنیتی در بهرهبرداری، که در پاسخ به پیشامدهای ارزیابیشده اِعمال میشوند و ممکن است بالفعل یا بالقوه بر سامانۀ ارتباطی تأثیر منفی بگذارند