تنشکاهی 1bridge buildingواژههای مصوب فرهنگستانتلاش برای کاستن از تنش و خطر بروز جنگ میان دو اَبَرقدرت یا دو ملت با مرامهای متفاوت که سابقۀ جنگ سرد یا درگیری نظامی دارند
تنشکاهی 2tension reductionواژههای مصوب فرهنگستانکاستن از هیجانهای مربوط به تنش با استفاده از شیوههایی مانند آرَمِشدرمانی (relaxation therapy) و استفاده از داروهای آرامبخش و مراقبه
تنشکاوی صوتvoice stress analysisواژههای مصوب فرهنگستاناندازهگیری تنش و لرزش صدای افراد مظنون با بهرهگیری از فنّاوری مخصوص
تخت روانکاویanalytic couch, couchواژههای مصوب فرهنگستاندر روانکاوی، تخت مطب روانکاو که بیمار بر روی آن دراز میکشد و در این حالت تداعی آزاد در ذهن او تسهیل میشود و توجه او به دنیای درون و احساساتش افزایش مییابد
چپقی شمعspark plug cap, spark plug connector, plug lead connector, plug capواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که سیم شمع را به شمع اتصال میدهد
تنشلغتنامه دهخداتنش . [ ت َ ن ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از تنیدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تنیدن شود.