تنقطارلغتنامه دهخداتنقطار. [ ت ُ ق ُ/ ق َ ] (اِ) پاسبان را گویند. || شمع باریک و بلندی را نیز گفته اند که از سر شب تا صباح بسوزد. (برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
تنقطاریلغتنامه دهخداتنقطاری . [ ت ُ ق ُ / ق َ ] (حامص ) پاسبانی . (آنندراج ) (بهار عجم ). شغل پاسبانی در شب و شب پاسبانی . (ناظم الاطباء) : گرد قصر عالی شهزاد شبها تا بروزخون دل از دیده ریزان تنقطاری می کنم . <p class="author"
تنقطاریلغتنامه دهخداتنقطاری . [ ت ُ ق ُ / ق َ ] (حامص ) پاسبانی . (آنندراج ) (بهار عجم ). شغل پاسبانی در شب و شب پاسبانی . (ناظم الاطباء) : گرد قصر عالی شهزاد شبها تا بروزخون دل از دیده ریزان تنقطاری می کنم . <p class="author"
اعطاسلغتنامه دهخدااعطاس . [ اِ ] (اِ) شب گرد و پاسبان شب و تنقطار. و این لفظ گویا مأخوذ از اعتساس تازی و یا احداث باشد. (ناظم الاطباء).
تنقطاریلغتنامه دهخداتنقطاری . [ ت ُ ق ُ / ق َ ] (حامص ) پاسبانی . (آنندراج ) (بهار عجم ). شغل پاسبانی در شب و شب پاسبانی . (ناظم الاطباء) : گرد قصر عالی شهزاد شبها تا بروزخون دل از دیده ریزان تنقطاری می کنم . <p class="author"