آزمون تهنشینیsettleability testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای تعیین قابلیت جدا شدن جامدات از مایع در حوض تهنشینی نهایی
آزمون جامدات تهنشینیپذیرsettleable solids testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای اندازهگیری حجم جامداتی که در یک لیتر نمونه پس از یک ساعت در قیف ایموف تهنشین میشوند
نوترینوی تاؤtau neutrinoواژههای مصوب فرهنگستانذرهای که به همراه تاؤ، نسل سوم لپتونها را تشکیل میدهد و در طبیعت فقط بهصورت چپگرد وجود دارد
ته تهلغتنامه دهخداته ته . [ ت ُه ْ ت ُه ْ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که شتران را بدان زجر کنند و سگان را خوانند. || حکایت لکنت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
تهیلغتنامه دهخداتهی . [ ت َ / ت ِ / ت ُ ] (ص ) به معنی خالی ... که در مقابل پر است . (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ رشیدی ). پهلوی توهیک ، تیهیک ، تهک ،تی . خالی ، مقابل پر. (فرهنگ فارسی مع
تهیثلغتنامه دهخداتهیث . [ ت َ هََ ی ْ ی ُ ] (ع مص ) دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اعطا. (اقرب الموارد).
تهیلغتنامه دهخداتهی . [ ت ِ ] (ع اِ اشاره ) مؤنث ذا؛ یعنی اسم اشاره ای که بدان به زن اشاره کنند. (ناظم الاطباء).
تهيجدیکشنری عربی به فارسیرنجش , سوزش , خشم , ناراحتي , خراش , ازردگي , کوبيدن , از پوست دراوردن , کتک زدن , کوزل کوبي
انتهيدیکشنری عربی به فارسیبالا ي , روي , بالا ي سر , بر فراز , ان طرف , درسرتاسر , دربالا , بسوي ديگر , متجاوز از , بالا يي , رويي , بيروني , شفا يافتن , پايان يافتن , به انتها رسيدن , پيشوندي بمعني زيادو زياده و بيش