توفانیدیکشنری فارسی به انگلیسیangry, gusty, rough, rugged, squally, surly, tempestuous, turbulent, wild, windy, stormy
ابویعقوبلغتنامه دهخداابویعقوب . [ اَ بو ی َ ] (اِخ ) اقطع. یکی از شیوخ تصوف . در مائه ٔ سیم هجریه او در میان این طبقه مشهور و بزهد و علو درجه موصوف است در اوایل حال به بغداد بود و پس مجاور مکه ٔ معظمه گشت . در نفحات الانس آمده است که ابویعقوب اقطع کاتب الجنید و راسله شیخ ابوعبداﷲبن خفیف که ترجمه