تلینلغتنامه دهخداتلین . [ ت َ ل َی ْ ی ُ ] (ع مص ) نرمی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). چاپلوسی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نرم گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ضد تخشن . (اقرب الموارد).
تلینلغتنامه دهخداتلین . [ ت ِل ْ لی ] (اِ) نامی است که در ارسباران (قره داغ ) به دو نوع افرا دهند.و آن را در نور و کجور کرب و در کلارستاق کرف ... میخوانند. رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 207 و کرب شود.
تلیینلغتنامه دهخداتلیین . [ ت َل ْ ] (ع مص ) نرم کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نرم گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نرمی و ملایمت و نرمی و آزادی شکم . (ناظم الاطباء).
آستیلنلغتنامه دهخداآستیلن . [ س ِ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) اَسِتیلن . دَم که از نیم سوخته ٔ زغال سنگ و آهک مکلس گیرند.
تتراکلرور اتیلنلغتنامه دهخداتتراکلرور اتیلن . [ ت ِ ل ُ رِ اِ ل ِ ](اِ) مایعی است که در 121 درجه حرارت بجوش می آید. خاصیت سمی و درجه ٔ جذب شدن آن از تتراکلرور دوکربن کمتر است و در کرمهای پرندگان مخصوصاً «هتراکیس » کبوتر بمقدار 0/1 - <sp
استیلنفرهنگ فارسی عمیدگازی بیرنگ، سمّی، بدبو، قابل اشتعال، و دارای شعلۀ سفید بسیارروشن که برای روشنایی و جوشکاری فلزات به کار میرود؛ اتین.
اتیلنفرهنگ فارسی عمیدگازی بیرنگ، با بوی زننده، قابل اشتعال، و دارای شعلۀ بسیار که از تقطیر مواد آلی خصوصاً چربیها بهدست میآید و مادۀ اولیه در تهیۀ بسیاری از پلاستیکهاست.