جدبرجدلغتنامه دهخداجدبرجد. [ ج َدد ب َ ج َدد ] (ق مرکب ) پشت درپشت : ز سعد ابوبکر تا سعد زنگی پدر بر پدر نامور جد بر جد.سعدی .
پدرفرهنگ فارسی عمید۱. مردی که فرزند داشته باشد.۲. سرپرست و بزرگتر خانواده.⟨ پدربرپدر: پشتدرپشت؛ جدبرجد؛ اباًعنجد: ◻︎ پدربرپدر پهلوان بودهام / نگهدار تاج کیان بودهام (فردوسی: لغتنامه: پدربرپدر).