لغتنامه دهخدا
جدف . [ ج َ ] (ع مص ) بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (المنجد). بریدن . (آنندراج ). قطع کردن چیزی را. (لسان ، از ذیل اقرب الموارد). || راندن کشتی را به بیل . (از منتهی الارب ) (از المنجد) (از ذیل اقرب الموارد). جدف الملاح السفینة جدفاً؛ دفعها بالمجداف ای بالمقذاف . (ذیل اقرب ال