جلادهیlusteringواژههای مصوب فرهنگستانعملیاتی برای ایجاد جلا در نخ یا پارچه بهکمک گرما، فشار، بخار، اصطکاک، غلتککاری یا نظایر آن
جلادحلغتنامه دهخداجلادح . [ ج ُ دِ ] (ع ص ) طویل . (منتهی الارب ). دراز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، جَلادِح . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
جلادةلغتنامه دهخداجلادة. [ ج َدَ ] (ع مص ) چابک و چالاک گردیدن . (از اقرب الموارد)(منتهی الارب ). رجوع به جلودة و جَلَد و جلادت شود.
جلاذةلغتنامه دهخداجلاذة. [ ج ِ ذَ ] (ع اِ) پرده . پرده های رودها. آهنگی است از موسیقی . (از السامی ). رجوع به جلازه و آهنگ در همین لغت نامه شود.
جلودةلغتنامه دهخداجلودة. [ ج ُ دَ ] (ع مص ) چابک و چالاک گردیدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جلادة و جَلَد شود.