زمونیلغتنامه دهخدازمونی . [ زَ ] (اِ) خانه که در زمین سازند جهت سکونت در موسم زمستان . (آنندراج ). غار و مرداب و زیرزمین . (ناظم الاطباء). رجوع به لسان العجم شعوری ج 2 ص 41 شود.
عجماوانلغتنامه دهخداعجماوان . [ ع َ ] (ع اِ) نماز ظهر و عصر بخاطر خفاء قرأت در آن دو نماز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).