خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنباننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جنباننده
/jombānande/
معنی
تکاندهنده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنباننده
لغتنامه دهخدا
جنباننده . [ جُم ْ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف ) محرک . حرکت دهنده . تکان دهنده : دوم قوت جنباننده که بتأیید او حیوان به جنبد. (چهارمقاله ).بی تکلف پیش هر داننده هست آنکه با جنبنده جنباننده هست .مولوی .
-
جنباننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت از جنباندن) jombānande تکاندهنده.
-
جنباننده
دیکشنری فارسی به عربی
دينامي
-
جستوجو در متن
-
لاننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] lānande تکاندهنده؛ جنباننده.
-
محرک
فرهنگ واژههای سره
رانه، جنباننده، انگیزه
-
تکاننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) te(a)kānande کسی که چیزی را تکان بدهد؛ جنباننده.
-
wagger
روانشناسی
جنباننده ، تکان دهنده
-
سلسله جنبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [مجاز] selselejombān کسی که گروهی را به طریقی تحریک و رهبری کند؛ باعث؛ محرک؛ سلسلهجنباننده.
-
impellent
روانشناسی
سوق دهنده ، جنباننده ، محرک ، وادار کننده
-
تکاننده
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ دِ) (ص فا.) حرکت دهنده ، جنباننده .
-
دينامي
دیکشنری عربی به فارسی
وابسته به نيروي محرکه , جنباننده , حرکتي , شخص پرانرژي , پويا
-
impellent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موتوری، سوق دهنده، جنباننده، محرک، وادار کننده، مشوق
-
dynamic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پویا، جنباننده، شخص پرانرژی، حرکتی، وابسته به نیروی محرکه
-
dynamic
روانشناسی
پویا ، پویشی ، وابسته به نیروی محرکه ، جنباننده ، حرکتی ، شخص پرانرژی ...