لغتنامه دهخدا
جواظ. [ ج َوْ وا ] (ع ص ) مرد ضخم خرامان رفتار بسیارگوی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بسیارخوار. (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). || مرد بسیارفریاد و بی قرار و عاجز و متکبر درشتخو. (منتهی الارب ). || مالدار بسیار بخیل . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). || و گویند بم