لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن القاسم بن اسماعیل بن سعیدبن ابان الضبی المحاملی . فقیه شافعی مکنی به ابوالحسن . او درفقه تلمیذ شیخ ابوحامد اسفراینی و جد خود ابوالحسن است و از پدرخود و از او پسر وی حسین و ابن ساعد و ابن منیع سماع دارند. او راست : کتاب المجموع (؟) کتا