دودرانلغتنامه دهخدادودران . [ دَ دَ ] (اِخ ) دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل با 594 تن سکنه . آب آن از چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
دودرانلغتنامه دهخدادودران . [ دُ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ساردوئیه ٔ شهرستان ساردوئیه . 250 تن سکنه . آب آن از رودخانه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
دادرانلغتنامه دهخدادادران . (نف مرکب ) راننده ٔ داد. عدالت ورزنده . عدل ورزنده . دادکننده : یا رب تو هر چه بهترو نیکوترش بده این پادشاه عادل و سالار دادران . سعدی .ذبیح اﷲ او بد ز پیغمبران پسندیده ٔ داور دادران .<p class="aut
ذودورانلغتنامه دهخداذودوران . [ دُ ] (اِخ ) نام وادئی است در اثیل شمیفررا. || جایگاهی است بارض ملهم در یمامة.
دادرانفرهنگ فارسی عمیدرانندۀ داد؛ دادگستر: ◻︎ ذبیحالله او بُد ز پیغمبران / پسندیدۀ داور دادران (شمسی: لغتنامه: دادران).
هفت دادرانلغتنامه دهخداهفت دادران . [ هََ دَ ] (اِخ ) یعنی هفت برادران ، چه دادر به لغت ماوراءالنهر برادر را گویند و آن کنایه از بنات النعش است که دب اکبر باشد. (برهان ). هفت خواهران . رجوع به دادر شود.
نمینلغتنامه دهخدانمین . [ ن َ ] (اِخ ) دهستان مرکزی بخش نمین شهرستان اردبیل است و از 26 آبادی تشکیل شده است . جمعیت آن در حدود 14022 تن است . مرکز دهستان و مرکز بخش قصبه ٔ نمین و قریه های مهم دهستان عبارتند از عنبران بالا، عن